سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تفاوت مدیریت سازمانهای غیر دولتی در کشورهای در حال توسعه ( جهان سوم )

 

در دهه اخیر مقالات زیادی نگاشته شده است و مطالعات بسیاری بر روی تجزیه و تحلیل و بهبود مدیریت سازمانهای غیر دولتی از جمله در سطح اجتماعی و اقتصادی در جهان سوم صورت گرفته است . به طور متناوب بر روی مباحثی از جمله :

الف ) سکوت سازمانهای غیر دولتی در پذیرش مشکل مدیریتی در اینگونه سازمانها

ب ) فنون و روشهای مدیریتی که در سازمانهای دیگر تجاری و دستگاههای دولتی در کشورهای غربی بکار برده می شود که مرتبط با سازمانهای غیر دولتی نمی باشند .

کارگاهها و دوره های آموزشی درباره NGO ها ، قواعد مدیریتی نگاشته شده درباره سازمانهای غیردولتی در مجلات و نشریات مرتبط به این مسئله که  NGO ها اکنون نیاز به بهبود مدیریت موثر را درک کرده و آنرا پذیرفته اند ، اشاره دارند .این مقاله به این سوال که موارد خاص درباره مدیریت سازمانهای غیر انتفاعی (غیر دولتی ) ، سازمانهای ارزشی فعال در زمینه توسعه اجتماعی چه چیزهایی می باشد ؟ پرداخته است .بسیاری از پیشرفهای مدیریتی و خدمات آموزشی ( مقالات و کتب ) در دسترس برای سازمانهای غیر دولتی بر اساس تجربیات حاصل از عملکرد سازمانهای مشابه در کشورهای پیشرفته (شمالی ) می باشد .

درست است که سازمانهای غیر دولتی این سوال را ازخود بپرسند که :

  کدام تئوری و نظریه برای آنچه که هستیم ، جایی که هستیم و آنچه که انجام میدهیم مناسب می باشد ؟

اما سازمانهای غیر دولتی برای پاسخ دادن به این سوال مشکل دارند زیرا که آنها نمیتوانند به راحتی تفاوتهای بحرانی میان خود و سازمانهایی که هدفشان توسعه اجتماعی و اقتصادی در جهان سوم می باشد و دیگر سازمانهایی که هدفشان سود آوری یا گسترش در سطح بین المللی است را دریابند . سازمانهای غیر دولتی نادرتا تفکری روشن از امتیازات و تقاضاهای مهم مدیریت میان خود و انواع دیگر سازمانها دارند . در نتیجه سازمانهای غیر دولتی به سختی می توانند تصمیم بگیرند که کدام نوع مدیریت برای بهبود و نهایتا چگونگی پیشرفت مدیریتشان مناسب می باشد .

تا زمانیکه تئوریهای مدیریت خیریه ای می تواند کمک روشنی باشد که در بعضی کتب منتشر شده اند ، من معتقدم که اغلب تلاشهای توسعه ای سی ساله مبنایی برای تشخیص تفاوتهای مهم مدیریت سازمانهای توسعه اجتماعی با دیگر سازمانهای تجاری ایجاد نموده است . تجزیه و تحلیل تفاوتهای بین سازمانهای بازرگانی و دولتی و غیر انتفاعی می تواند به

الف ) تعیین روشهای مناسب بهبود مدیریت سازمانهای غیر دولتی

ب ) تعیین خدمات مدیریتی در دسترس که مناسب سازمانهای غیر دولتی می باشند

پ ) ایجاد بینش و خود باوری بیشتر در مباحثی پیرامون توانایی و عدم توانایی الگو گیری از موارد مشابه در سازمانهای تجاری و دولتی در کشورهای پیشرفته (شمالی ) ، کمک بسیاری رساند .

با تمرکز بیشتر روی خدمات سازمانهای غیر دولتی از جمله پیشرفتهای اجتماعی ، اقتصادی روستایی در کشورهای پیشرفته ، این مقاله سعی دارد تا دلایل تفاوت مدیریت این سازمانهای غیر انتفاعی با دیگر انواع سازمانها را بررسی نموده و آنها را بیان نماید . چهار عامل که این تفاوتها را ایجاد کرده اند عبارتند از :

اول : رابطه میان تولید کنندگان و مشتریانی که سازمان بدست می آورد

دوم : روابط محیطی سازمان

سوم : منابع مالی سازمان

چهارم : تفاوت در آیین نامه عملکرد سازمانی در برخورد با مشتریان

خوشبختانه با دانستن تفاوتهای سازمانهای غیر دولتی در زمینه های مذکور موقعیتی بهتر در تصمیم گیری چگونگی کاربرد بهبود تواناییهای مدیریتی این سازمانها برای انتخاب روشهای پیشنهادی و مهمتر از آن درک بیشتر موارد کاربردی علوم مدیریتی در سازمانهای غیر دولتی حاصل خواهد شد .

رابطه بین تولیدکنندگان و مشتریان :

همه سازمانها به یک هدف فعالیت می کنند ؛ دستیابی به تولید یا ایجاد چیزی . هر چند نوع رابطه بین تولید کنندگان و مشتریان با تفاوت فاحش سازمانهای تولیدی و بازرگانی با دولتی و آژانسهای توسعه ای ، تقاضای مدیریتی متفاوتی ایجاد می نماید . در شرکتهای تجاری بطور معمول کارمندان کاملا تحت نظارت و کنترل مدیر فعالیت می کنند . آنچه به عنوان تولید ، چه کالا و چه خدمات به مشتری فروخته می شود بر مبنای میزلان خرید مشتری تعیین می گردد که مناسب تولید مجدد می باشد یا خیر .

خریداران پول می پردازند ، مالکیت بدست آورده و معمولا اینجاست که رابطه بین مشتری و سازمان پایان می یابد . تولید فروخته شده و کاملا به مشتری واگذار می گردد . تعامل بین مشتری و سازمان بر مبنای فروخته شد می باشد که بر پایه داد و ستد بوده و بیشتر اوقات زود گذر می باشد .

میزان کنترل تعیین شده یک مدیر شامل مشتری نمی شود بلکه شامل مراحل تولید در داخل سازمان می باشد . سازمانهای دولتی کارمندانی تحت عنوان مستخدمین اجتماعی و مشتریانی تحت عنوان شهروندان دارند . برای مشتری یک سازمان دولتی محصولات عبارتند از :

قوانین ، امنیت ، ارزش پولی ، طرحها و نقشه های بلند مدت ، خذمات رفاهی و اجتماعی ، طرحهای عمرانی و زیر بنایی ، کنترلهای قانونی و اجرای آنها .

دوباره مستخدمین اجتماعی و مشتریان مجزا از یکدیگرند ، اما تحت اهمیت اصلی مشتری بطور معمول در ترکیبی از چیزی که محصولات دولتی می باشند . برای مثال ، کشاورزان آفریقایی اغلب نیاز به دستیابی به اهداف دولتی در محصولات کشاورزیشان بوده و تنها به قیمت ثابتی در بازار که توسط دولت تعیین گردیده محصولات خود را به فروش می رسانند . بنابراین در شرایط حقیقی مشتریان سازمانهای دولتی در عین کارمند نبودن ملزم به تولید و خرید محصولات سازمانهای دولتی می باشند . روابط بین مشتری و دولت اغلب ثابت و اجباری می باشد .

مقارنه شهروندی و مشتری بودن از یکسو و تولید کننده بودن از سوی دیگر ایجاد تعدیل و قدرت و اعتبار را ممکن ساخته است .

اینجا حیطه کنتذل خدمتگذاری اجتماعی مشتری بودن را احاطه کرده و بعلت روابط اجباری تحمیل شده بوسیله وظایف قانونی و مراحل تولید هم در درون و هم در بیرون موسسه اجتماعی می باشد . تجربه نشان داده که مردم عوام ، کسانی می باشند که پیشرفت را خودشان ایجاد می کنند نه سازمانهای غیر دولتی و اعضای آنها . مردم عوام باید فرایندهای توسعه اجتماعی و فوایدش را در صورت تحمل و شکیبایی خود بوجود آورند . این حقایق امر می کند که سازمانهای غیر دولتی با مشتریان بعنوان تولید کنندگان حقیقی محصول سازمان رابطه برقرار می کنند . ( به رسمیت شناختن مشتری و تولید کننده در قالب یک نفر )

بنابراین برتری یک سازمان غیر دولتی در ادامه یافتن مرزهای سازمانی آنست ، فراتر از سازمان تا انجمنها و اجتماع . بعلت اینکه فرایند تولید بوسیله مردم صورت می گیرد ، آنهم در بیرون سازمان . بر خلاف موسسات بازرگانی ، مدیران سازمانهای غیر دولتی باید بعنوان تولید کننده / مشتری را آورده و تنها تواناییهای آنان از طریق محاوره و مذاکره به عرصه ظهور برسانند . هر چند درگیری یک سازمان غیر دولتی با مشتریان در توسعه اجتماعی آنهاست که آنی و زود گذر نیست ، ولی نباید پایدار باشد البته اگر از ایجاد وابستگی اجتناب گردد .

بطور خلاصه در موسسات تجاری ، مشتری و تولید کننده از یکدیگر منفک بوده و تعامل موقتی بر پایه دا و ستد بنیان گردیده است . در موسسات دولتی ، یک شهروند هم می تواند مشتری باشد و هم تولید کننده و رابطه بر اساس کنترل تعریف شده است ، اما در سازمانهای غیر دولتی مشتریان خود تولیدکنندگان هستند و تعامل موقت بر پایه مذاکره بنا شده است .

 

روابط با دنیای خارج از سازمان :

سه نوع سازمان بازرگانی ، دولتی و سازمانهای غیر دولتی تمایل به پذیرش خط مشی های مشخص بای رابطه با محیط خارجی خود دارند .

برای محافظت خودشان در برابر شرایط ناسازگار در دنیای خارج از سازمان موسسات بازرگانی دو دستور العمل مهم را بکار میبرند :

اول : آنها تلاش دارند تا خود را با مجزا کردن خود از محیط از تاثیرات محیط خارجی ، در جهت بدست آوردن سود آوری بالاتر و حفظ سیستم تولید پیوسته و منسجم سازمان را محافظت نمایند .

ایجاد سپر سهامی ، در برابر قرار دادهااز طریق تهیه کنندگان بیمه پول به میان نهاده و مذاکره بیش از اعتبار حواله کرد بانک جهت حمایت و پشتیبانی از جریان وجه نقد معمولا در سازمانهای بازرگانی که تلاش دارند تا فرایند تولید را مجزا کنند بکار گرفته می شود .

دوم : سازمانهای تجاری سعی می کنند تا شرایط دنیای خارج و تاثیر آن بر رئی سودشان را بصورت نرمال از طریق تبلیغات یا خرید سهم دیگر رقبا یا دستکاری بازار حفظ نمایند . آنها تلاش می کنند تا بازاری با شرایط مناسب برای محصولات خود ایجاد کنند و برای اینکار پول زیادی صرف می کنند .

سازمانهای دولتی از سوی دیگر قدرت ایجاد محیط داخلی منحصر به فرد خودشان دارند . قوانین و مقررات ، معیارها ، مالیات ، سهمیه ها ، برنامه ریزیها ، تشویقات وابزار قدرتی که در اختیار سازمانهای دولتی می باشد. از ابتدایی ترین خطی مشی های سازمانهای دولتی در برابر دنیای خارج سازمان معمولا یکی از قوانین و کنترلهاست .تا درجه ایکه یک سازمان دولتی سعی می کند تا با نظارت از جنبه اقتصادی ، اجتماعی وتغییر دادن فرهنگ زندگی ، کنترل و قانونگذاری در زمینه دیدگاه و طرز تلقی که از دنیای خارج سازمان دارند بر آن کنترل داشته باشند . مدیریت درونی و بیرونی بر اساس قدرت مشروع سازمانی خود بصورت دلخواه مراحل مردم سالاری عمومی را هدایت می نماید .

آژانسهای تعیین معیار توسعه بندرت ابزار قانونی کنترل را در اختیار دارند . بعلت اینکه مشتریان در واقع خود توسعه را بوجود می آورند ، سازمانهای غیر دولتی باید در جستجوی تکمیل خود با کمک محیط بیرونی باشند . بصورت معمول از طریق مذاکره و محاوره با انجمنها . طبیعتا دستیابی به توسعه اقتصادی و اجتماعی بوسیله بخش غیر دولتی به معنای سازمانهای غیر دولتی است که باید در مقابل سازمانهای دولتی عمل نمایند . آنها باید شنوا بوده ، پاسخگو باشند ، پذیرا و جذب کننده عوامل محیطی موثر باشند . قابلیت خاص سازمانهای غیر دولتی برای مدیریت این عوامل محیطی بسیار ضروری است .

مغایرت و تقبل بین سه نوع سازمانها در روابط محیطی آنها در نتیجه مجزا سازی یا دستکاری ،اختیار یا کنترل مشروع ، یا مذاکره و اتحاد با عناصر مختلف جامعه می باشد .

منابع سازمانی :

سه مرز مهم بین سازمانهای تجاری ، دولتی و غیر دولتی منبع مالی است که آنها برای انجام وظیفه و حفظ بقای خود به آن  نیازمندند . موسسات تجاری منابع خود را از مشتریانیکه در قبال کالا یا خدمات دریافتی پول می پردازند تهیه می کنند . مشتری و منبع به همدیگر وابسته اند .

در موسسات دولتی منابع از طریق مردم از مالیات و پرداخت مالی آنها برای برخی از خدمات که دریافت کرده اند فراهم می کند . باز هم مشتری و منابع به یکدیگر وابسته اند .

سازمانهای غیر دولتی برای منابع مالی نیاز مند ماموریت و هدایت آن از روشهای مختلف می باشند . از طریق اهداکنندگان و ندرتا از طریق مشتریان منابعمالی تهیه می گردند.مشتری و منابع سازمانی از یکدیگر منفک می باشند . این حقیقت که مشتری خدمت دریافت می کند و منبع وجوه مورد نیاز سازمانهای غیر دولتی نمی باشد تا وظایف خود را انجام داده و بقیا سازمان را حفظ نمایند . دلیل مهم تفاوت مدیریت بین سه نوع سازمان همین مسئله می باشد . این جدایی یاد آور این مسئله برجسته می باشد که دارایی می تواند مبع دلایل بسیاری از نظر کاربرد منابع همچون نقشهای بحرانی در بهبود سازمان و عملکردهای آن باشد نیست . برای مثال مدیریت و نحوه اجرای آن بوسیله سازمانهای غیر دولتی که منابع از مشتریان منفک می باشد با مسائلی همچون گوناگونی ، تعارض ، پاسخگویی ، رواج نامناسب هدایت خدمات ،نگهداری همیشگی خدمتگذاری ، عدم علاقه مندی به تغییر تقاضا ، ترجمه درخواست و نیاز مشتری به دنیای اهداکنندگان و رشد حکمفرمایی سازمان غیر دولتی بوسیله تامین کردن در عوض نیاز مشتریان روبرو می باشد .

نظارت بر اجرا :

توضیحات نامشابه بالا بر روشی که سازمان عمل می کند و می تواند آنرا ارزیابی کرده و با مشتری تنظیم نماید . بازخورد رضایت مشتری در سازمانهای تجاری مستقیم است و معمولا سریع مشخص می شود . ضرر ناشی از فروش پیام بسیار خوب و روشن به سود مورد تقاضای سازمان است که گاهی اوقات اشتباه می باشد .

توانایی شهروندان در نشان دادن رضایت یا عدم رضایت به دولت می تواند سریع باشد بخصوص بطور شایع و گسترده . برای مثال بصورت اعتراض عمومی یا ساختار یافته تر بصورت نافرمانی گسترده اجتماعی مثلا گریز از مالیات در مقیاس بزرگ . در بلند مدت ، احساس مردم درباره عملکرد دولت می توند مرتبط با گزینش فرایندها باشد البته در جاییکه عدالت وجود داشته باشد . در هر حال معمولا چنین معیارهای عملکردی بیان غیر مستقیم نحوه عملکرد می باشد . زمان زیادی برای تغییر موثر دیوانسالاری به مردم سالاری و معمولا کاهش اجرای حکومت مستقل (صرف) گرفته می شود صرف می گردد.

قدرت مشتریان برای تهیه بازخورد از طریق سازمانهای غیر دولتی به اهداکنندگان حتی در بهترین شرایط نیز مشکل می باشد . در هر حال اغلب از آن ممانعت بعمل می آید ، بخصوص وقتی مشتری در مکان دیگر مقیم (ساکن ) باشد . در این امر هر تغییر منظمی در نیروی مصرف شده از میزان برآورد شده به سمت سود از فعالیتهای یک سازمان غیر دولتی تهیه کننده حقیقی منابع سازمان غیر دولتی از طریق اعتماد سازی است . اهداکنندگان بسیار محدودند البته اگر موجود نباشند .

از اینرو ارزیابی عملکرد سازمانهای غیر دولتی و تنظیم آن از طریق بازخورد مشتری برای تهیه کننده منابع بندرت قابل انجام می باشد . ارزیابی نمی تواند بطور کافی ( و شایسته ) عملکرد را برآورد نماید . اما هنوز هم ابزار یست که بیشترین کاربرد را در ارزیابی و تخمین عملکرد سازمانی داراست . سازمانهای غیر دولتی باید مکانیسمهای دیگری برای تهیه این ارزیابی عملکرد ایجاد نمایند . همه این مقدمات برای نشان دادن یک مجموعه از ارزشهاست که برای وجود یک سازمان غیر انتفاعی ، منطقی و بنیادی می باشند . ارزشها حیاتی هستند زیرا که آنها نیازهای انگیزاننده جهت هویت بخشی ، هدایت و وحدت کارکنان نیازمند کاراثر بخش و تعیین وظایفی است که باید حکمفرما باشند ، مهارتهای مورد نیاز ، برابری بین اعتماد و نظارت ، چه کسی می تواند تصمیم گیری کند و در چه سطوحی ، محدودیتهای برنامه ریزی ، نحوه پاسخگویی و میزان توانایی ، چگونگی  توسعه و گسترش و اینکه چه کسانی فرایندها را تغییر می دهند ، می باشد .

این تقبلات و مغایرتها ، به علاوه تفاوت در سیستمهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی در کشور های جهان سوم ، همگی به رقبای یگانه برای بهبود مدیریت اجتماعی ، اقتصادی سازمانهای غیر دولتی تبدیل شده اند که قصد دارند تا به داوطلبان و فقرا منفعت برسانند . سازمانهای غیر دولتی باید به آژانسهایی که در حال حاضر شروع به پیشنهاد کمک به آنها کرده اند تا موثرتر و کارآرا تر باشند از دید و منظر یک فرصت بنگرد . آنها باید تلاش کنند تا تجربیات کسانیکه از این کمکها استفاده کرده اند را بدست آورند . به نظر می رسد ، برای مثال کاربرد این روشهای بدست آمده مدیریتی بوسیله سازمانهای غیر دولتی کشورهای جنوبی ممکن است مناسبتر از سازمانها یشمالی باشد . تلاش برای دستیابی به مدیریت سازمانهای غیر دولتی از طریق پذیرش سریع و راحت و بکارگیری روشها و برنامه ها ی انواع دیگر سازمانها که در کشورهای غربی واقع شده اند بدست آمده است محدود می باشد . تفاوتها شامل مسائل بسیار مهمی می باشد . زمان آن رسیده است که وضعیت توسعه خرد اجتماعی ، اقتصادی بوسیله بخش سوم در جهان سوم اصلاح گردد .

ضروریست که سازمانهای غیر دولتی درباره تجزیه و تحلیل فعالیتهایشان روشهای بیشتری یاد بگیرند . برای بکارگیری منظم تر اولویت بالاتر در تخصیص داراییها برای سازمانهای غیر دولتی از طریق خود ارزیابی و سهیم شدن در تجربیاتی که موسسات مشابه قبلا داشته اند ، می باشد .

بسیار قابل توجه است که در هر حال بزرگترین فرصت برای ذینفعانی است برای بهبود کارآیی سازمانهای غیر دولتی و ایجاد دید گاه ارزشی در جامعه آینده ، از طریق هدایت عملکرد سازمانهای غیر دولتی فقیر به عنوان مسیر نیل به آن در زمان حال می باشد .

 نویسنده مقاله : آلن فاولر مترجم : مریم علی نژاد

 


   مدیر وبلاگ
پایگاه اطلاع رسا نی سازمان بین المللی منادیان همبستگی (ICH)
(ICH) Institution of Correlation Herald s ((خداوند سرنوشت هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد مگر آنکه آنان خود دست به تغییر درونی خود زنند )) Monadiane Hambastegi Institute according to his long –term goal and its well wishes to help people of Afghanistan has started it is operation in 1385 to make a new culture And start charity to help have nots ( poor and poverty striken people ), and socially injured people (physically or psychologically ) as a result of war, and increasing education and culture and knowledge bases between people, and has helped and taken Some of immigrants and poverty-striken families under its coverage . موسسه منادیان همبستگی در راستای اهداف بلند مدت و خیرخواهانه برای مردم مهاجر فعالیت های خویش را جهت فرهنگ سازی و مددرسانی در خصوص مستمندان ،آسیب دیدگان اجتماعی (روحی و جسمی) ناشی از جنگ و همچنین ارتقای سطح علمی ،فرهنگی و اجتماعی آنان ،از سال 1385 آغاز به فعالیت نموده و تاکنون تعدادی از مهاجرین و خانواده های مستمند و بی سرپرست را تحت پوشش و مددرسانی قرار داده است .
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :5
بازدید دیروز :3
کل بازدید : 125698
کل یاداشته ها : 80


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ        
       


نمایشگر آمار آلکسا