سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مروری بر ساختار، توانایی ها و نقش های
سازمانهای غیردولتی

اشاره
دیدگاهی که اکثر برنامه ریزان و سیاستگذاران دولتی از مفهوم توسعه دارند، باآنچه که در عمل وجود دارد، متفاوت است. این امر باعث شده است مردم که اغلب مخاطبان اصلی فرایند توسعه هستند، برداشتی متفاوت و گاهی متناقض از آن داشته باشند. توسعه در مفهوم درست آن به معنای مشارکت دادن مردم و سازمانها در تمام مراحل آن است. تنها در این مورد است که مردم و سازمانهای مردمی یا غیر دولتی به طور مستقیم یا غیرمستقیم از نتیجه ی آنچه که ساخته و پرداخته اند، بهره مند خواهند شد.

تحقق مشارکت، موجب توسعه ای مردمی خواهد شد. امروز در کشورهای توسعه یافته، مردم از طریق نهادهای مختلف اجتماعی، سازمانهای اقتصادی، سیاسی و آموزشی، در تصمیم گیریهای علمی، تخصصی، تجاری در قالب سازمانهــای رسمی و غیررسمی و در زمینه های گوناگون فعالیت دارند. این در حالی است که در کشورهای در حال توسعه، به دلیل اشتباه در تعریف جایگاه مردم و دولت، مردم و سازمانهای غیردولتی از نقش ضعیفی در امر توسعه برخوردار می باشند.

باوجود قدمت فعالیت و حضور سازمانهای غیردولتی در کشور که به نوعی جزء جدایی ناپذیر فرهنگ ملی و مذهبی ما بوده است، در سالهای اخیر به دلیل مفهوم سازی جدید آنها، به ویژه در مطالعات اجتماعی و اقتصادی و نیز ظهور مراجع تعیین صلاحیت سازمانهای غیردولتی (
NON - GOVERNMENT ORGANIZATION) برای به رسمیت شناختن آنها، تاریخچه حضور و ایفای نقش این سازمانها در سطوح محلی، منطقه ای و ملی نادیده انگاشته شده است. باتوجه به اینکه منابع طبیعی در کشور درصد بسیار بالایـــی از سطح کشور را در بر می گیرد و زیربنای توسعه اقتصادی، اجتماعی و ملی را تشکیل می دهد.


تجارب تجارت جهانی نشان می دهد که سازمانهای غیردولتی (
NGOS)بـاایفای نقشهای نظارتی، بسیج، جذب و هدایت منابع انسانی، مادی و معنوی می توانند بهترین نمود از مشارکت مردمی باشند که باانسجام بخشی به گروههای انسانی هم هدف، راه گشای دستیابی به اهداف توسعه پایدار در منابع ملی باشند.

به طور کلی، اصطلاح سازمان غیردولتی در مورد موسساتی به کار می رود که مستقیماً از بودجه دولتی استفاده نمی کنند و اعضای آنها در مقابل فعالیتی که انجام می دهند، مسئولیت تفویض شده دولتی ندارند. گاهی این اصطلاح هم مفهوم «سازمانهای مردمی» (
PEOPLE ORGANIZATION)یا به اختصارPO به کار برده می شود.

سازمان ملل متحد، اصطلاح
NGO را به هر گروه غیرانتفاعی داوطلبانه از شهروندان جهانی اطلاق می کند که در سطح محلی، منطقـه ای و بین المللی تشکیل شده باشد. آنها نظریات وارزیابیهای کارشناسی خود را ارایه می دهند و همچون مکانیزم هشداردهنده عمل می کنند و در اجرای توافق نامه های بین المللی، همکاری و نظارت دارند.

ارایه مفاهیمی از ساختار سازمانهای غیردولتی، برای ساختار کارکردی این سازمانها، مطالعه جایگاه مشارکتی
NGOها در توسعه اقتصادی و صنعتی کشور، بررسی قوانین مربوط به فعالیت سازمانهای غیردولتی در افغانستان و مقایسـه ای کوتاه میان سازمانهای غیردولتی در کشورهای شمال و جنوب، محورهای مهمی بودند که در این گزارش ویژه مطرح شده است. که در پایان راه کارهای اجرایی برای رشد و همکاری بیشترNGOها در حل مسایل صنعت، مدیریت و اقتصاد کشور ارایه خواهد شد.


مفاهیم مرتبط با ساختار سازمانهای غیردولتی
ساختار یک سازمان غیردولتی بیان کننده چارچوب مشترک و دربردارنده عناصر تشکیل دهنده آن سازمان، همچنین روابط حاکم در بین آنها است.
ساختار سازمانهـای غیردولتی، بدین گونـه دسته بندی شده اند: 1 - نهادهـای موثر اجتماعـی؛ 2 - تشکیلات؛ 3 - رهبریت گروه؛ 4 - مدیریت؛ 5 - هدف از تاسیس؛ 6 - رسمیت یافتگی و پویایی گروهی؛ 7 - اعضاء 8 - منابع (توان اقتصادی).

هریک از سازمانهای غیردولتی در بستری به نام نهاد اجتماعـــی شکل گرفته و رشد کرده اند. انسانها در ارتباط متقابل و تعامل با یکدیگر، شکلهایی از مناسبـات را به وجود مـی آورند که هویت خاصی دارند و سازوکارهای عمده ای را برای منظورهای مختلف در اختیار جامعه قرار می دهند. نهادهای اجتماعی، پایدارترین شکل مناسبات انسانی وتعیین کننده روشهای انجام رفتارهای اجتماعی استقرار یافته هستند که کارکردی خاص را مدنظر قرار می دهند.

نهادهای عمده اجتماعی، معمولاً شامل پنج نهاد فرهنگی - مذهبی، آموزشی، اقتصادی، سیاسی و خانواده می باشند. هریک از سازمانهای غیردولتی متوجه گروههای انسانی می باشند که به اتکای یک نهاد اجتماعی تکوین یافته اند. نهادهای اجتماعی، اهداف تاسیس هر سازمان غیردولتی را تعریف می کنند و برمبنای این اهداف، رسمیت یابی آنها را تضمین مــــی نماید. به طور مثال، یک سازمان غیردولتی با اهداف اصلی اقتصادی به دلیل در اختیار داشتن و مالکیت منابع، به سرعت از سوی اعضای نهادهای اقتصادی مانند بازار به رسمیت شناخته خواهد شد.

شیوه مدیریت سازمانهای غیردولتی، از نوع مردمی و مشارکتی است. غالباً، همه و یا اکثر اعضاء در یک سازمان غیردولتی مشارکت داشته و برای احراز پستهای مدیریتی، دارای شانس مساوی هستند. در حالی که در سازمانهای دولتی، رابطه ی صف و ستادی حاکم می باشد و تصمیمات به طور متمرکز اتخاذ می شود.

بررسی عبارات مفهومی مرتبط با ساختار سازمانهای غیردولتی، چهار ویژگی عمده را مشخص می سازد:
1 - تقریباً تمام سازمانهای غیردولتی متشکل از افرادی است که انگیزه بالایی برای فعالیت در جهت هدفی خاص دارند؛
2 - اعضاء در سازمانهای غیردولتی، به طور داوطلبانه فعالیت می کنند؛
3 - بیشتر سازمانهای غیردولتی به دنبال سود به معنای کسب درآمد نیستند، به عبارت بهتر اکثر سازمانهای غیردولتی غیرانتفاعی می باشند؛
4 - غالباً این سازمانها باتوجه به اهداف ویژه ای تعریف می شوند.
گذشته از موارد ذکرشده، دو مفهوم دیگر نیز اغلب در تعریف و تشخیص ساختار یک سازمان غیردولتی به کار برده می شود. ساختار قانونی یک سازمان دولتی، بوروکراتیک است. تصمیم گیری در یک سازمان دولتی، از بالا به پایین است در حالی که در سازمانهای غیردولتی، رسمی گرایی اداری کمتر به چشم می خورد و تصمیم گیری، جمعی و مشارکتی است.
این سازمانها در زمینه های وسیعی فعالیت می کنند. برخی از آنها دارای زمینـه فعالیت ویژه ای مانند حقوق بشر، محیط زیست و بهداشت خانواده وامثال آن می باشند؛ برخی نیز اهداف کلی و فراگیری مانند توسعه پایدار و توسعه همـــــه جانبه در یک منطقه و یا در سطح بین المللی را در نظر دارند.

سازمانهای غیردولتی درافغانستان از قدمت چندین صدساله برخوردارند. این امر زمینـــــه های لازم برای گسترش سازمانهای غیردولتی را در کشور فراهم می کند. با چنین دیدگاهی، دیگر این سازمانها نه تنها وارداتی نیستند، بلکه از بستر تاریخی و از هویت فرهنگی نیز برخوردار خواهند بود.
اگرچه این نکته نیز نباید فراموش شود که به جز در بخشهای جامعـــــه شناسی روستایی و کشاورزی (از قبیل: بنه، حراثه، یاور و امثال آن)، مطالعه زیادی در این باره، در کشور انجام نگرفته است.
ابتدا سازمانهای غیردولتی با توجه به اهداف اصلی آنها به دو گروه 1) سازمانهای مردمی - غیردولتی با اهداف اصلی اقتصادی و 2) سازمانهای مردمی - غیردولتی با اهداف اصلی غیراقتصادی، تقسیم شده اند.
توجه به هدف اقتصادی بودن یک سازمان، زیربنایـــــی ترین گرایش آن سازمان را تشکیل می دهد و به معنای آن است که اساساً سازمان و اعضای آن آیا به دنبال کسب منفعت و سود هستند و یا به دنبال هدف فراتـری مـــی باشند، مانند شناخت و تاثیر اجتماعی با هدف ارتقای فرهنگی، مذهبی، آموزشی، سیاسی، رفاه و عدالت اجتماعی.

سطح دوم برای دسته بندی انجام شده براساس «میزان رسمیت یافتگی» آن سازمان است. این سازمانها را می توان از نظر میزان رسمیت یافتگی، در سه دسته، مشخص و تعریف کرد: اولین دسته شامل گروههای غیررسمی و سازمان نیافته، دومین، شامل سازمانهای شناخته شده از سوی مردم (حقوق عرفی) و نهایتاً دسته سوم شامل سازمانهای مردمی و غیردولتی رسمیت یافته از نظر قانونی می باشند.

دسته اول، گروههایی هستند که از پویایی برخوردارند. غالباً این گروهها متوجه یکی از نهادهای عمده اجتماعی می باشند. در دسته دوم، گروههای استقرار یافته اجتماعی قرار دارند؛ اکثـر این گروهها را می توان در قالب شبه سازمانها مشخص ساخت. تشکلها، و جمعیتهای محیط زیستی در این دسته بندی قرار می گیرند. در دسته سوم، گروههای سازمان یافته قرار دارند. این سازمانها نه تنها از سوی مردم و عرفاً شناخته شده اند، بلکه قانون نیز به آنها رسمیت لازم را اعطاء کرده است. انجمنهای تخصصی و شرکتهای ثبت شده تجاری در این دسته قرار می گیرند.

مفاهیم مرتبط با کارکرد سازمانهای غیردولتی
کارکرد(
FUNCTION
) یک سازمان غیردولتی مبین توابعی رفتاری است که عوامل مختلف و ساختاری را به کار گرفته و در نهایت منتج به هدفی خاص می شود.

گذشته از هدفی که بانیان یک سازمان غیردولتی در تاسیس آن داشته اند، در عمل هر سازمانی اهدافی را دنبال می کند. عمده ترین اهدافی را که سازمانهای غیردولتی اغلب به دنبال آن می باشند عبارتند از:

1 - اطلاع رسانی و آگاه سازی عمومی (ارتباطات)؛
2 - جلب مشارکت مردمی (بسیج مردمی)؛
3 - جذب سرمایه ها و منابع کوچک مردمی (بسیج منابع)؛
4 - ایجاد، گسترش و تقویت هماهنگی میان دولت و مردم (هماهنگی)؛
5 - ایجاد، گسترش و تقویت تفاهم میان مردم ملل مختلف؛
6 - پایداری در تولید و مصرف؛
7 - گسترش نظارت عمومی؛
8 - ارزیابی فعالیتها و پروژه های عمومی؛
9 - افزایش بهره وری در استفاده از منابع.
هریک از اهداف نه گانه بیان شده، متوجه بخشی از مدیریت دلخواه این سازمانها بر روی منابع عمومی کشور است. بررسی هریک از عبارات مفهومی ذکرشده گویای این مطلب مهم است که تمام سازمانهای غیردولتی به دنبال ایجاد و گسترش امنیت در فرایند توسعه اجتماعی و اقتصادی می باشند.

بسیاری از پــروژه های محلی، ملی و منطقه ای به دلیل نیاز شدید به سرمایه و نیروی کار، یا اساساً به مرحله اجرا درنیامـــده و یا نیمه تمام می مانند و هزینه های بسیاری را بر مردم تحمیل می کند.

سازمانهای غیردولتی در این مورد به عنوان یک تسهیل کننده عمل کرده و با جلب مشارکت مردمی و جذب سرمایه های کوچک و هدایت آنها، علاوه بر ایجاد تفاهم اجتماعی، اجرای پروژه های محلی و ملی و امثال آن را تسریع می کنند. از سوی دیگر، این سازمانها با اعمال نظارت و ارزیابی فرایند انجام فعالیتها، مردم را از پیشرفت کار، مسائل و مشکلات و امثال آن آگاه می نمایند. همه این موارد از مزایای حضور و فعالیت سازمانهای غیردولتی در سطح جهان است.
از میان اهداف نه گانه ای که به آنها اشاره شد، سه هدف شامل جلب مشارکت مردمی، جذب سرمایه های کوچک و نظارت و ارزیابی از اهمیت و جایگاه بالاتری نسبت به سایر اهداف برخوردار می باشند.
همچنان که نگاره ی زیر نشان می دهد، کارکرد سازمانهای غیردولتی، متوجه ابعاد مختلف مشارکت آنها است. مشارکت سازمانهای غیردولتی بر روی منابع، به طور مستقیم یا غیرمستقیم اعمال می شود. مشارکت مستقیم بر منابع از سوی این سازمانها، غالباً متوجه ساختاری بااهداف اصلی اقتصادی است که کارکردهای آن متوجه مالکیت منابع و دست یابی به رفاه و آسایش می باشد.

معانی مشارکت در ارتباط با سازمانهای غیردولتی
مشارکت غیرمستقیم بر منابع، هدفی والاتر را دنبال می کند. این قبیل سازمانها اغلب در قلمرو اجتماعی، سیاسی، فرهنگی فعالیت مـــی کنند و به دنبال شکوفایی و بالندگی معنوی می باشند. نتیجه چنین مشارکتی، سهیم شدن در قدرت است.

هرچند اکثر اندیشمندان تنها راه توسعه کشورهای در حال توسعه را انتقال فناوری از کشورهای توسعه یافته دانسته اند، ولی غالباً پیامدهای نامطلوب آن را نادیده گرفته اند؛ پیامدهایی که عمدتاً به دلیل تضاد فرهنگی میان دهنده و گیرنده فناوری وجود داشته است. سازمانهای غیردولتی باتوجه به این امر، فرهنـگ سازی را از کارکردهای اصلی خود قرار داده اند تا فاصله درک شده را برطرف و راه توسعه ای بادوام و پایدار را هموار کنند. هریک از سازمانهای غیردولتی، به تبع اهداف از پیش تعیین شده خویش و توانایی اعضاء و گروه خود، این فرهنگ سازی را تفسیر و باروش خاص خود در عملی نمودن آن می کوشد.

توسعه پایدار
عنوان سازمان غیردولتی را به شرکت اطلاق نمی کنیم. شرکت یک موسسه ی انتفاعی است که سهام و سهامدار دارد و سود حاصل از فعالیتهـا. بین سهامداران آن تقسیم می شود. اما سازمان غیردولتی، در کنار شرکتها و دولت که انتفاعی هستند، موسساتی غیرتجاری اند، یعنی سود حاصل از فعالیتها - چنانچه سودی داشته باشند - صرف اهداف موسسه می شود.

سازمانهای غیردولتی، غیرسیاسی اند و بااهداف بشردوستانه تشکیل می شوند. در افغانستان سابقه کار خیریه و غیردولتی، هم از نظر اسلامی و هم از نظر افغانی بودن، بسیار طولانی است. اما در سالهای اخیر و به دنبال رشد سازمانهای غیردولتی در دنیا، که نقشهای جدید و متنوعی دارند، در افغانستان نیز این سازمانها متولد شدند و یا به عبارت دیگر توسعه و رسمیت یافتند.
سازمانهای غیردولتی در کنار بخش خصوصی و دولت، توسعه ی پایدار را تشکیل می دهند، توسعه ی پایدار و متوازن در کشور ارتقاء نمی یابد مگر این که این سه بخش در کنار هم به فعالیت بپردازند.

NGO
ها براساس نوع و علاقه به فعالیت و موضوع خاص، در حوزه های متفاوتی اعم از محیط زیست، زنان، خیریه، مبارزه با ایدز و مواد مخدر، جوانان، مذهب، صلح و حقوق بشر، کارآفرینی و کارگستری به شکل کمک به پروژه های دولتی، نظارتی بر اقدامات دولت، انجام فعالیتهای الگویی و یا فعالیتهای ترویجی. مشغول خدمت رسانی به گروههای ذی علاقه هستند.


سازمانهای غیردولتی، فعالیت اقتصادی و صنعتی کمتری به معنای انجام فعالیتهای تولیدی دارند. در حقیقت بیشتردر سیاستگذاریها؛ جهت دهی به سیاستهای صنعتی در جهت منافع مردم، افزایش خلاقیت و نوآوری، ترویج سیاستهای زیست محیطی وغیرمخرب و تلاش برای موثرکردن صنعت و اقتصاد کشور به نفع اقشار آسیب پذیر و محروم، موثرند. همچنین پاسخگوسازی بخش اقتصاد و صنعت در کشور و شفاف سازی فعالیتهای اقتصادی و صنعتی از رسالتهای
NGOهاست.

در افغانستان، عمر سازمانهای غیردولتی چندان طولانی نیست. یعنی به عنوان چند نهاد مدرن، عمر نهادهای اقتصادی و صنعتی و دولت، بسیار بیشتر از نهادهای غیردولتی است. علاوه براین، موانع زیادی بر سرراه تاثیرگذاری این سازمانها وجود دارد که بخشی از آنها به درون این سازمانها مربوط است و بخش دیگر به مشکلات جامعه.

بنابراین به همان اندازه که اقتصاد و صنعت و دولت در حل مسائل موثرند، نمی توان آنها را موثر دانست. در حالی که رشد و پیشرفت آنها بسیار چشمگیر و خیره کننده است. گرچه در حال حاضر باتوجه به این که این نهاد توسعه کمی و کیفی خود را نیافته است، نمی توانیم انتظار زیادی داشته باشیم ولی در همین مدت کوتاه ثابت شده که
NGO
ها تاثیرات جدی داشته اند و این روند قابل بهبود و پیشرفت است.

سازمانهای غیردولتی در کشورهای توسعه یافته (کشورهای شمال) می دانیم غرب در سالهای منتهی به قرن بیستم دچار تحولات ژرفی شد؛ تحولاتی که ریشه در قرون 16 تا 19 میلادی داشته و بیشتر در اروپای غربی و در ایالات متحده ظهور یافته است. این برهه از تاریخ غرب، زنجیره ای از حوادث و دگرگونیهایی است که ارمغان آن ظهور سرمایه داری و ایجاد یک جامعه صنعتی در سالهای اخیربوده است. ظهور سرمایه داری، به دنبال خود، نظام اجتماعی و فرهنگ جامعه را نیز متحول کرد. انسان به عنوان نیروی کار و مصرف کننده کالاهای تولیدشده مدنظر قرار گرفت و سرمایــه داری به دنبال انباشت سرمایه منجر به استفاده بیش از حد منابع، باعث گسترش پیامدهای نامطلوب انسانی و زیست محیطی گردید.

در این میان افراد و گروههایی فرانگر و آگاه از وضعیت ایجاد شده، تلاش کردند تا با سازماندهی گروههای انسانی، آنچه را سرمایه داری فراموش کرده بود به جامعه انسانی متذکر شود، آنها با نظارت بر بخش دولتی و نظام سرمایــــه داری ازطریق ایجاد سازمانهای مردمی، اهدافی آرمانی مانند عدالت اجتماعی، توسعه پایدار، حفاظت از محیط زیست، توجه به توزیع عادلانه ثروت در جامعه، جلوگیری از تاراج منابعی که دراختیار کشورهای جهان سوم است و هدایت منابع مالی به این کشورها و امثال آن را درپیش گرفتند.

اکنون، در کشورهای توسعه یافته شمالی، نقش سازمانهای غیردولتی در جامعه نهادینه شده است. این سازمانها حدواسط میان مردم و دولت بوده که دائماً درحال شکل گیری یا انحلال می باشند. دولتها معمولاً در مقابل چنین سازمانهایی نقش انفعالی دارند. غالباً، این سازمانها بر اعمال دولت نظارت و کنترل مستقیم دارند. مطبوعات و وسایل ارتباط جمعی دیگر مانند تلویزیون، رادیو، به عنوان مهمترین ابزار و وسیله ارتباطی دراختیار این سازمانها است.

مهمترین ویژگی سازمانهای غیردولتی، داشتن منطق منحصر به فرد و خارج از منطق بازار است. بنابراین، درحالی که سازمانهای غیردولتی، پیشبرد اهداف اجتماعی و سازمانی را در اولویت فعالیتهای خود قلمداد کرده اند، منطق بازار آن را نمی پذیرد. وجود بازارهای کاملاً رقابتی، موجب کاهش فعالیتهای گروهی و جمعی شده است. بر این اساس، اکثر سازمانهای غیردولتی اعم از شرکتهای تعاونی و سازمانهای غیرانتفاعی در برآوردن مجموع نیازهای اقتصادی و اجتماعی، که هدف اصلی تشکیل آنها است. چندان موفق نبوده اند (هووز، 1997).

شاید اصلی ترین ریشه عدم موفقیت این سازمانها، وابستگی بودجه ای آنها است که از سوی موسســــات انتفاعی و اقتصادی تامین می شود. بنابراین، به همان میزانی که بقای چنین سازمانهایی، کمکهای مستمر خیرخـــواهانه شرکتهای انتفاعی را ضروری می سازد، سازمان غیرانتفاعی نیز زیر فشار خواسته های این کمک دهندگان خواهدبود. این مساله توانایی سازمان غیرانتفاعی را در دنبال نمودن اهداف اولیه اش کاهش می دهد. این مشکل با کمی تفـــــاوت، دامن گیر اتحادیه های تجاری نیز هست. این سازمانها در ایجاد ترکیبی معقول از منطق بازاری و غیربازاری فعالیتهای جمعی در معاملات و در اهداف سیاسی موردنظر خود روبرو هستند.

بنابراین، عمده سازمانهای غیردولتی در کشــــورهای توسعه یافته، مستقل از دولت می باشند ولی اغلب آنها به سازمانهای انتفاعی و اقتصادی وابسته اند. اکنون، سازمانهای غیردولتی در کشورهای غربی درگیر مسائل تازه تری شده اند. ناتوانی در رقابت با بازار، وابستگی بودجه به سازمانهای انتفاعی، تشتت در پیگیری اهداف اجتماعی و جایگزینی آن با اهداف ماهیتاً اقتصادی و امثال آن، ازجمله مسائل درگیر با این سازمانها می باشد. ازسوی دیگر، در کشورهای شمال به عنوان راه حل نهایی رفع پیامدهای نامطلوب ناشی از توسعه اقتصادی و رشد یکجانبه صنعت و فناوری، رشد «از خود بیگانگی» شهروندان و درجهت کمک به بیکاران و اقشار کم درآمد جامعه این سازمانها موردحمایت دولت و نهادهای مردمی می باشند.

سازمانهای غیردولتی در کشورهای درحال توسعه (کشورهای جنوب) در سالهای گذشته، برخلاف بسیاری از کشورهای شمال که نهادهای خودجوش مردمی را برای دخالت در اجرا و نظارت امور محقّ می دانستند، اکثر کشورهای جنوب و درحال توسعه به دلیل ساختارهای متمرکز قدرت و حکومت، از دادن اجازه پیدایش و رسمیت یافتن به گروههای غیردولتی، خودداری کرده اند.

با فروپاشی مقتدرترین نظام حکومتی متمرکز، یعنی اتحاد جماهیر شوروی سابق و نظام کمونیستی حاکم بر آن، مدیریت دولتی منابع را در کلیه کشورهای دنیا تحت تاثیر خود قرار داد. حرکت بیشتر کشورهای جهان از اقتصادی بسته به سوی درهای باز و جهانی، از تبعات میانی این تحول بوده است. همچنین، تحول نظامهای دولتی به سوی تمرکززدایی از ساختارهای مدیریتی منابع قدرت (دانش، ثروت و امثال آن) و انتقال آن به مردم در بیشتر کشورهای جنوب، رشد روند پیدایش گروههای مردمی در زیربخشهای دولتی را موجب شده است. نتیجه این امر تشکیل سازمانهای غیردولتی وابسته به دولت بوده است.

نیاز اساسی چنین حرکتی، محدودکردن دامنه عمل و نظارت دولت و سپس ایجاد نظامهـــای مکمل و متمم برای طراحی و برنامه ریزی، اجرا و نظارت و ارزشیابی، در تمامی زیر نظامهای جامعه بوده است. به عبارت دیگر، مشارکت مردمی در تمامی نهادهای اجتماعی و بویژه در نهادهای سیاسی و اقتصادی، مطرح و خواسته شده است. ولی به دلیل نهادینه نبودن مشارکت در مفهوم عام آن در میان اقشار مردمی و اجتماعی و تداوم انتظار و توقع مردم از دولتها درحکومت و مدیریت بر منابع، که زاییده شیوه عمل حکومتهای متمرکز قبلی بود، این حرکت را کند نمود و بسیاری از طرحهای مشارکتی را با عدم موفقیت روبه رو کرد.

امروز با گسترش ارتباطات جهانی بویژه در منطقه کشورهای جنوب شرقی آسیا و خــــاور دور، همچنین گسترش دموکراسی دولتـی به دلیل اقتصـــادی روابط باز تجاری و اقتصاد بین الملل، اجتماعات مردمی با نگاه کردن به تجارب موجود در کشورهای شمال و الگوگرفتن از آنها و اغلب به طور خودجوش و بومی، وابسته و یا مستقل از دولت، اقدام به تــــاسیس سازمانهای غیردولتی و مردمی کرده اند.

در ادامه این گزارش ویژه دیدگاههایی درباره گسترده کاری سازمانهای غیردولتی جویا شدیم. ضمن اینکه
NGO
ها را سازمانهای غیرانتفاعی مستقل از دولت تعریف می کنند ، اعتقاد دارند که این سازمانهای حقوقی، فعالیتهایی را در زمینه های اجتماعی، فرهنگی، بشردوستانه، فنی و اقتصادی، کاهش فقر، حمایت از محیط زیست و... انجام مـــــی دهند.

گستره کاری
NGO
ها بسیار متنوع است. فعالیت برخی از آنها جنبه بین المللی داشته و در کشورهای مختلف دارای شعباتی هستند، در صورتی که برخی دیگر بسیار کوچک بوده و قلمرو کاری آنها در حد منطقه ای مشخص است.
برخی از آنها با یک موضوع مشخص و تعریف شده سروکار دارند در حالی که موضوع فعالیت برخی از آنها بسیار گسترده است و مفاهیمی مثل صلح، بهداشت و... را در بر مـــی گیرد. برخی از آنها اعضای بسیار زیادی دارند در حالی که برخی دیگر تنها تعداد محدودی عضوآن هم با شرایط خاص خود را می پذیرند.

در یک تقسیم بندی
NGOها به سه دسته اصلی تقسیم می شوند:
1 - سازمانهای ناحیه ای (کوچک): سازمانهایی هستند که خدمات خود را به جمعیت کوچک و در ناحیه جغرافیایی محدود ارائه می دهند.
2 - سازمانهای ملی: سازمانهایی هستند که در سطح ملی کار می کنند.
3 - سازمانهای بین المللی: سازمانهایی هستند که معمولاً مقر اصلی آنها در  یکی از کشورهای پیشرفته است و در کشورهای در حال توسعه دارای شعباتی می باشند.

یک NGO عبارت است از:
- سازمان غیرانتفاعی، خدمت مدار و توسعه محور که در جهت منافـع افراد جامعه عمل مـی نماید.
- سازمانی که از افراد معتقد به اصول عمده اجتماعی معینی تشکیل شده است.                                                               - سازمان توسعه اجتماعی که هدف آن توانمندسازی افراد جامعه است.
- سازمانی مستقل، مردم سالار وغیرفرقه ای که برای توانمندسازی گروههای حاشیه ای تلاش می کند.
- سازمانی که به هیچ حزب سیاسی وابسته نبوده و به طور کلی متعهد به خدمت برای توسعه و رفاه اجتماعی است.
- سازمانی که معتقد است باید شناخت عمیق مشکلات در مسیر بهترنمودن زندگی مردم آسیب پذیر تلاش کرد.
- سازمانی که از نظر ساختاری انعطاف پذیر و مردمی است و بدون منفعت طلبی در جهت ارائه خدمات به جامعه تلاش می کند.
بخش اجتماعی و اقتصادی سازمان ملل
UNESCK در فوریه 1950 سازمانهای غیرانتفاعی را این گونه تعریف کرد، هرنوع سازمان بین المللی که با موافقت دولتی ایجاد نشده باشد سازمان غیردولتی محسوب مـــــی شود. از آن پس واژه NGO برای انواع متعدد سازمانهایی که در درون مرزهای هرکشور فعالیت می کنند به کار گرفته شد.
در ادبیات سازمانهای غیردولتی سه اصطلاح وجود دارد که معمولاً به جای یکدیگر مورد استفاده قرار می گیرند:
الف - سازمانهای غیردولتی
NGO
ب - سازمانهای داوطلبانه خصوصی
PRIVATE VOLUNTARY ORGANIZATIONS=PVOS
ج - سازمانهای غیرانتفاعی
NON PROFIT ORGANIZATIONS = NPOS
سازمان داوطلبانه خصوصی سازمانی غیردولتی (خصوصی)، معاف از مالیات وغیرانتفاعی است که فراتر از مرزهای متعارف کشور خود برای کمک به توسعه و در جهت امدادرسانی فعالیت می کند.

یک سازمان غیرانتفاعی عبارت است از سازمان رسمی، خصوصی، غیرانتفاعی، خودگرایی و داوطلبانه.

حوزه های فعالیت
NGOها را به شرح زیر بیان می کنیم :

الف - حوزه سیاسی
حکومتها باید حضور و فعالیت سازمانهای غیردولتی را بپذیرند و در مقابل آنها صف آرایی نکنند و یا آنها را رقیب خود ندانند.
معمولاً در جوامع در حال توسعه چنین مشکلاتی وجود دارد. دولتها می توانند از طریق تشویق برای شکل گیری جامعه مدنی و ایجاد محیطی مناسب برای پاسخگویی نهادهای دولتی و توسعه مشارکتی، بسترهای سیاسی را برای رشد و گسترش سازمانهای غیردولتی ایجاد کنند. کنترلهای بی رویه، دخالتهای آشکار و پنهان، نگرشهای بدبینانه، تقلب در قوانین، عدم ایجاد زمینه های حضور جدی در سمینارها و کنفرانسهای جهانی و یا عضویت در سازمانهای جهانی و... و یا ایجاد تسهیلات فوق الذکــر می تواند ساختارهای سیاسی متعددی را ایجاد نماید که در گسترش و یا عدم توسعه سازمانهای غیردولتی فوق العاده موثر باشد.

ب - حوزه دیوانسالاری
چنانچه حکومتها بخواهند از مشارکت بخش غیردولتی در برنامه های خود استفاده کنند باید راهکارهایی اجرایی آن را در نظام دیوانسالاری خود طراحی کنند. پیشنهادات زیر می تواند در این زمینه اثربخش باشد:

1 - تفکیک وظایف و حوزه های فعالیت بخشهای دولتی و غیردولتی.
2 - هموارکردن زمینه برای مشارکت بخش غیردولتی در تصمیم گیری، اجرا، نظارت وارزشیابی.
3 - ارائه زمینـه های اجرایی برای کاهش تصدی گری دولتی.
4 - همکاری در بخش دولتی و غیردولتـی از طریق بــــه رسمیت شناختن، عضویت و شرکت سازمانهای غیردولتی در جلسه و کمیتـه های برنامه ریزی دولتی.
5 - تسهیل در وضعیت مقررات اداری از نظر صدور مجوز تاسیس سازمانهای غیردولتی.
6 - برخورداری از معافیتهای مالیاتی، گمرکی و... و نیز تسهیل در اعطای اعتبارات و تسهیلات.

ج - حوزه قانونی
سازمانهای غیردولتی از طریق ثبت شدنشان در مراجع قانونی از شخصیت حقوقی برخوردار می شوند و در غیر این صورت برای عقد قراردادها با سازمانهای غیردولتی، بانکها و همکاریهای بین المللی مشکل خواهند داشت.
پیشنهادات زیر می تواند کارساز باشد:

1 - کاهش محدودیتهای قانونی چگونگی ثبت تشکلهای غیردولتی، فعالیت، تامین منابع مالی، نظارت و کنترل و... آنها.
2 - وضع قوانینی که تشکلهای مردمی را به رسمیت بشناسد.
3 - بازنگری و اصلاح ساختار قانونی کشورها به نحوی که مانعی برای گسترش سازمانهای غیردولتی ایجاد نکند.
4 - تغییر ساختار اجتماعی و فرهنگی با معرفی سازمانهای غیردولتی از طریق کتب آموزشی متوسطه، دانشگاهی، رسانه های گروهی و رسانه ملی.
ادامه مطالب در وبلاک زیر مراجعه فرمائیددر قسمت مقاله ها:

http://monadianhambastegi.blogfa.com


   مدیر وبلاگ
پایگاه اطلاع رسا نی سازمان بین المللی منادیان همبستگی (ICH)
(ICH) Institution of Correlation Herald s ((خداوند سرنوشت هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد مگر آنکه آنان خود دست به تغییر درونی خود زنند )) Monadiane Hambastegi Institute according to his long –term goal and its well wishes to help people of Afghanistan has started it is operation in 1385 to make a new culture And start charity to help have nots ( poor and poverty striken people ), and socially injured people (physically or psychologically ) as a result of war, and increasing education and culture and knowledge bases between people, and has helped and taken Some of immigrants and poverty-striken families under its coverage . موسسه منادیان همبستگی در راستای اهداف بلند مدت و خیرخواهانه برای مردم مهاجر فعالیت های خویش را جهت فرهنگ سازی و مددرسانی در خصوص مستمندان ،آسیب دیدگان اجتماعی (روحی و جسمی) ناشی از جنگ و همچنین ارتقای سطح علمی ،فرهنگی و اجتماعی آنان ،از سال 1385 آغاز به فعالیت نموده و تاکنون تعدادی از مهاجرین و خانواده های مستمند و بی سرپرست را تحت پوشش و مددرسانی قرار داده است .
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :6
بازدید دیروز :3
کل بازدید : 125699
کل یاداشته ها : 80


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ        
       


نمایشگر آمار آلکسا